در برنامه های صدا و سیما چه می گذرد
در برنامه های صدا و سیما چه می گذرد
در برنامه های صدا و سیما چه می گذرد
๐ به نظر شما مهمترین آسیبهایی که صدا و سیما بر فرهنگ دینی وارد کرده است يا ايرادهايي كه بر برنامه ديني صدا و سيما وارد است، چیست؟
• تلویزیون پدیدهای است كه هر آنچه که از آن بخش میشود، تصور میشود و قاعدتاً اینگونه است که نظر رسمی جمهوری اسلامی است.
چون این فرآیند بسیار سخت است نتیجه طبیعی این است که معمولاً اصحاب تهیه برنامههای سعی میکنند تا سراغ کارهای سطحیتر بروند و این واقعیتی است که در فرآیند تهیه برنامههای دینی اتفاق می-افتد. مثلاً اینکه ما ا ز چهرههایی استفاده بکنیم که این چهره¬ها در دسترسترند. سابقاً حضور در برابر دوربین را داشتند و راحت تر میتوانند نقش خود را ایفا بکنند و حرفهای خود را بزنند. یا مثلاً سراغ افراد یا موضوعاتی یا حوادثی برویم که اینها برای ما در دسترسترند و هزینههای ما را کاهش میدهند. خوب، این مسایل تا حدودی سبب میشود که آنها فرصت نکنند خیلی عمیق به آن مسایل و موضوعات بپردازند. به اضافه اینکه منافع مادی هم برای تهیهکننده داشته باشد، متأسفانه این ماجرا هم سبب میشود که به طور جدی سطح پژوهش و هم سطح برنامهها پایین بیاید مگر اینکه خود کارگردان یا تهیهکننده ایمان درستی داشته باشد و بینی و بینالله، از این منظر و از این دستگاه برای تبلیغ آن مفهوم استفاده بکند و روزیاش را از خدای دیگر بخواهد و از اینجا و این برنامه نگیرد. روزی حداکثریاش را در جای دیگر از خدا بخواهد.
شما میبینید که چون تهیهکننده میخواهد کار برایش ارزان تمام شود، نتیجه ارزانتر شدن کار این است که شما به هیچ وجه عمیق نمیشوید، کار سطحی میماند و این یکی از مشکلات اساسی است. پروژههاي كه ملی و موضوعاتي كه حیثیتی شدند، صدا و سیما از همه ابزار استفاده کرد تا آن کارها را به ثمر برساند. نتیجه این شد که در آن کارها اتفاقات بزرگ بیفتد و البته منافع گستردهای هم برای خود صدا و سیما هم داشت حتی منفعت مالی، و در کشورهای دیگر هم خریداری و پخش شد.
اتفاق دیگری هم این وسط میافتد این است که روحیه مرکانتالیستی که ممکن است در بعضی از دوستان تهیهکننده اتفاق بیفتد و اصالت منفعتی که در اینجا با رفتار یک تهیهکننده روی میدهد، بخشی از نیروهایی که در جامعه اینها خواه و ناخواه حامل و یا ناقل مفاهیم معنوی هستند، سبب می¬شود که این ارتباط هم به هم بريزد. یعنی بدون تعارف باید گفت دوستانی که نگاه تجارتخانه در این عرصه دارند سبب شدند که برخورد آنها بین فرهیختگان این طوری ترجمه و دریافت شد که برخورد صدا و سیما با آنها، برخوردی ابزاری است و این برخورد ابزاری، انعکاسش در سطح جامعه فرهیختگان و فرزانگان به این صورت ترجمه و دریافت شد که به طور طبیعی اینها، برای منافع و مصالح خودشان حاضرند از آنها (اساتید) استفاده بکنند. خود این مسأله باعث شده است که جامعه از دریافتها و مطالعات جدید بخش زیادی از فرهیختگان جامعه محروم بمانند. یعنی بسیاری از شخصیتهای علمی در شأن خود ندانند که بیایند در صدا و سیما صحبت بکنند. نه اینکه مخالف باشند، نه، متأسفانه نوع برخوردها باعث شده است که حساسیتهایی نسبت به صدا و سیما در فرزانگان و فرهیختگان ایجاد کرده است و این چیزی است که واقعاً صدا و سیما باید به طور جدی به اصلاح آن بپردازد.
راهكارش هم این است که صدا و سیما، کسانی را در برنامهسازی به خدمت بگیرد که در درجه اول، نه نگاه منفعتی، بلکه ادب اخلاقی در این حوزه اعمال بکنند. این مسأله بسیار ضرورت دارد که تهیه کننده در راه تهیه برنامه در برخورد با فرزانگان جامعه احترام ایجاد بکند که مگر چطور در گذشته روحانیونی که در جامعه ما حضور داشتند و در گذشته مشقت بسیاری می¬کشیدند فعال بودند، محرومیت هم از سوی حکومت داشت، مظلومیتهای مختلف در جامعه داشت، اما یک چیز واقعی داشت و آن امر واقعی این بود که از سوی مردم مورد احترام بود. و این فرصت برای او ایجاد میکرد که بتواند حقایق را بگوید و به دیگران منتقل بکند. گاهی خود این احترام رضایت ایجاد میکرد. چون که کرامت آنها حفظ میشد. یعنی گاهی اوقات آدمها حاضرند گرسنه باشند اما محترم باشند و این حقیقتی است. به این خاطر معتقدم که صدا و سیما باید در این حوزه، یک کار اساسی بکند و متوجه باشد که ارتباط معنوی و فکری با فرزانگان دینی و فکری و سایر حوزه¬های علمی جامعه را حفظ کند، تقویت کند تا در ارتباط آنها با شبکه عمومی کشور دچار خدشه بشود و این مسأله را رسانه ملی باید به طور جدی حل کند و با درایت و دقت به این مسأله توجه بکند.
نکته دیگری که متأسفانه در سیما یک امر پذیرفته شده است، این است که تصور میشود که اگر پژوهشگری یا محققی یا فرزانهای با برنامهای از برنامههای صدا و سیما هماهنگ میشود و همکاری میکند، این بیشتر به نفع اوست تا به نفع سیما. بنابراین او موظف است از این فرصت و از این پلکان خودش استفاده بکند و نه تنها موظف است بلکه در چنین شرایطی ممکن است شهوت شهرت او به اصطلاح گل بکند و از این فرصت استفاده میکند و فرصتهای پیرامونی برای او ساخته میشود. در این زمینه¬ها در جاهای مختلف شاهد بودیم که تهیهکنندگان و کارگردانان مختلف به نوعی منتقل میکردند تا ما وقتی با شما مصاحبه میکنیم، شما بزرگ، معروف و چهره میشوید و در جاهای دیگر برای شما مواهبی حاصل میشود. ولی واقعیت قصه اصلاً این نیست. کسی که وارد حوزه پژوهش و مطالعات دینی شد، از روز اول که بنا نبود با صدا و سیما مصاحبه بکند! که طرف مسیر زندگی را در این سمت آورد. و کسی هم منتظر این اتفاق نیست و احیاناً برای کسی رغبت ایجاد بشود، دلیل بر این نمیشود که شما از این طرف، احساس كنيد که پژوهش خیلی ارزش و قیمت ندارد. شما الآن در صدا و سیما میبینید که اگر قرار باشد در برنامهای یک استاد فرزانهای شرکت بکند تا یک بازیگر مو بور، چشم قشنگ و یا خانم دانشمندی حضور یابد یا خانم بازیگر که ممکن است تحصیلات جدی هم نداشته باشد، طرفهای دوم با استقبال بیشتری از سوی مسئولان برنامهها و مخاطبان قرار میگیرند! شما ببینید که در این برنامهها چه شأنی از طرف دوم ساخته میشود و چه کملطفیهایی که بر طرف اول صورت میگیرد. متأسفانه این موارد سبب میشود که ما در برنامه¬ها دسترسی به انسانهای بزرگ و فرهیخته در این حوزه نداشته باشیم.
متأسفانه روال اکثر برنامهها این است که آقای تهیهکننده وقتی که به دانشمندی میرسد، خودش مستقیم با او طرف نمیشود و با او همصحبت نمیشود، ممکن است منشی دست چندم خودش را برای ارتباط به کار بگیرد ولی همین آقا وقتی قرار باشد که از یک بانو یا آقای هنرپیشهای برای برنامه استفاده بکند، چقدر عزت و احترام به آن بازیگر میگذارد. نکته دیگری که ما میتوانیم از آن به عنوان خسارت تلقی کنیم این است که صداوسیما باید توجه بکند که اسیر شهرت افراد نشود.
متأسفانه شهرت و همچنین بعضی تمایلات خاص در جریانات حاکم بر جامعه، بر این مسائل دامن میزنند آن را گستردهتر میکنند. ما در در سالهای اخیر، گرفتار این خسارت بزرگ شدیم به عنوان خسارت مداحی. مدح ائمه(ع) بسیار امر بافضیلتی است. شما ببینید یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی ما، کمیت بن زید اسدی که بیش از 20 سال حکم اعدام را به خاطر شعرهای متعدد در مدح ائمه(ع) را بر دوش کشید و اشعار او نه فقط شعر است، بلکه کلام و مباحث توحید و مباحث عمیق دینی است. حتی بخش زیادی از آن تفسیر قرآن است. این شخصیت بزرگ در زمان امام سجاد (ع) 20 سال تمام، بار اعدام به دوش کشید و دستگاه اموی در تعقیبش بود که بالاخره هم به فیض شهادت رسید. همچنانکه ناچار بود شعر بگوید، بجنگد، فرار کند، مخفی بشود، سخنرانی بکند و کارهای مختلفی انجام بدهد. فرزانگان بسیار زیادی در طول تاریخ فریاد تشیع «سر» دادند ولی «سر» ندادند. مدح گفتند و در عین حال مدحشان را ارزان نفروختند. شما میبینید که شاعر بزرگی که در مدح امام رضا (ع) شعر میگوید، آنچه که او از امام(ع) به عنوان صله میخواهد، پیراهن امام (ع) است که میبیینم که امام (علیهالسلام) پیراهن خودش را به ایشان میدهد و زمانی که این فرد از خراسان به قم میرسد اهالی قم این پیراهن را از تنش در میآورند و جهت تبرک تکهتکه میکنند. من این را هم نمیگویم که ما به اصحاب مدح صله ندهیم. این امر امری است که منطبق بر سنت است. اما باید توجه بکنیم که در بزرگ کردن مداح و تعظیم به مداح، نباید آنقدر راه افراط را بپیماییم که فردی که شأن او فقط ذکر است، نه اینکه او خودش خلق مدح بکند، شعر و ذکر از کس دیگری است، مداح آن را اجرا میکند. شما خوانندهای که آن شعر حافظ را میخواند، نمیتوانید برای او شأنی در حد حافظ قائل بشوید. او خواننده است. او شعر حافظ میخواند. در واقع آن را در گلو و صدای خودش و کاراکتری که اجرا میکند، یک کسی که نمایشنامهای را اجرا میکند، نمیتوان شأن شکسپیر را برای او قائل شد. متأسفانه صدا و سیما به این پدیده توجه نکرد. یعنی شخصیتهایی را که کارشان مدح بوده و حوزه تحقیقاتیشان در حد مباحث شعری و شنیدههای در منابر وعظها باشد، متأسفانه صدا و سیما، بسیاری از اینها را به شخصیتهای بزرگ معنوی تبدیل کرده است که حالا باید تنه به مراجع تقلید، اساتید برجسته اخلاق و عرفان بزنند. این مسأله ناشی از وقوع جریانات سطحی و یا انحرافی است.
صدا و سیما باید خیلی دقت کند که حد و اندازه را در این خصوص نگه بدارد. حالا من این نکته را عرض بکنم که این اشکال ناشی از کجاست؟ چرا ارگان رسمی جمهوری اسلامی، هراز گاهی دچار اعوجاجات این چنینی بشود و در واقع نتیجه چنین قصهای باعث بشود که خسارتهای معنوی و فرهنگی و فقهی بر کشور وارد بشود. يكي از علتهاي اصلي آن نداشتن برنامه و استراتژي جدي و كاربردي است. نگاه دراز مدت به بسياري از گروهها و برنامههايش ندارد. به دنبال كارهاي دم دستي و زود بازده و مقطعي است. مسئولان و مديران شايسته را كمتر به كار ميگيرد. در انتخابها و انتصابها اصل شايسته سالاري را كمتر رعايت مينمايد. از پيشنهادها به صورت شايسته استفاده نمي كند و از انتقادهاي سازنده و منصفانه به سادگي ميگذرد يا آن را بر نمي تابد. مشاوران منتقد را به كار نمي گيرد. مشاوران و كساني را در دور و برشان به كار ميگيرند كه اهل صلاحيت، اهل نظر و ايده پرداز ونظريه پرداز نيستند و...
๐ اگر چه شما آسیبهایی که صدا و سیما بر فرهنگ دینی وارد کرده است پرداختهاید. اما میخواستیم به صورت مشخصتر مهمترین ایرادهایی که بر برنامههای صدا و سیما از منظر دینی وارد کرده است را برای ما بیان کنید.
• اگر قرار باشد که راجع به یک ماجرا و جریانی برنامهای معنوی بسازید، ناچارید در پیرامون آن دور بزنید. من برای فیلم «امام علی (ع)» احترام بسیار عمیقی قائل هستم و معتقدم که شاهکار بزرگ تلویزیونی در ایران و منطقه است و در خارج کشور هم بسیار از آن استقبال شده است. کسانی هستند که به صورت مکرر از این فیلمها استفاده میکنند و از آن حظ معنوی میبرند. این واقعیتی است که روی داده است. منتها میخواهم عرض کنم نکته اساسی این است که در بسیاری از برنامههایی که در صدا و سیما داریم شاهد نوعی سطحینگری هستیم. این سطحینگری همانطوری که عرض کردم بخشی از آن، به این مسأله بر میگردد که تهیهکننده یا مدیر حاکم بر صدا و سیما این تصمیم را گرفته، خود او در این حوزه ورود ندارد. چون دانش او در این حوزه زیاد نیست و در مواردی بسیار کم است. نتیجه این میشود که کارها خیلی عمیق نباشند. برنامههایی که در تلویزیون شاهکار و ماندنی شد و حتی برنامههای عادی که تأثیرگذار شدند برنامههایی هستند که پشت سر آنها یک یا چند انسان دانشمند و محقق فرزانه و قابل توجه در این حوزه حضور دارد و نهایت سعی خودش را میکند که بتواند آن دریافتهای حداکثری را به نوعی به جامعه منتقل بکند و مفاهیم عمیقتر را در دسترس جامعه قرار بدهد. بنابراین ما باید این واقعیت را مورد توجه قرار بدهيم که صدا و سیما بیش از هر چیز به عقلانیت معنوی و پژوهش معنوی و دینی نیاز دارد و این مسأله هم راهی ندارد جز اینکه ما به سراغ تکتک فرزانگان فرهنگ دینیمان برویم که بحث ما در زمینه فرهنگ ديني است و در دیگر موارد هم باید به سراغ محققان، اساتید حوزههای مربوطه برویم و از آنها کمک و یاری بخواهیم و حرفهای اساسی از اینها بگیریم و براساس دریافت عمیق بیاییم فکر کنیم و برنامه بسازیم.
چند وقت پیش یکی از دوستان و همکاران ما که در چند سال گذشته با هم ارتباط داشتیم آمد و خواهش کرد که ما میخواهیم برنامهای بسازیم در خصوص امامزادهها (ع)، بین این امامزادهها و قرآن ربط ایجاد بکنیم. گفتم که ربطش را شما چطوری میخواهید پیدا بکنید. گفت ما یک طوری میخواهیم امامزاده را معرفی بکنیم، بعد در حین معرفی شما محققان، یک کاری بکنید که این معرفی به نوعی با قرآن ارتباط پیدا کند. گفتم معرفی امامزاده یک پدیده تاریخی است. مفاهیم قرآن و آیات و روایات یک مفهوم مبتنی بر وحی است و اصلاً کاراکترهای بحث دو چیز جداست. گفت نه آقای توکلی! در سیما اینجور تصویب شده است. این کار واقعاً کار بسیار سختی است. جالب اینکه با این عزیزی که به عنوان تهیهکننده آمده بود، بحث شد و ما یکی از آقایان محقق را به او معرفی کردیم که با وی این موضوع را بحث کند. این بنده خدا آمد محاسبه کرد که با این خرجی که اینها دارند برای هر امامزادهای باید یک سفر استانی و شهرستانی انجام بدهد و آنجا ببیند که بر سر در امامزاده یا گوشه یا جایی از آن امامزاده جایی یا کتیبهای به صورت قرآنی نوشته شده باشد و بخواهد آن آیه را بحث و تفسیر کند و در حین آن به معرفی آن امامزاده و تاریخش بپردازد زندگینامهاش را در آورد و امامزادههایی که در مورد بیشتر آنها مطلب جدی وجود ندارد و پژوهشهای جدی هم صورت نگرفته است. من فقط این مسأله را به زبان عدد و رقم ترجمه ميكنم تا روشنتر شود، میخواهم عرض بکنم این محققی که ما ایشان را قانع کردیم که بیاید به تحقیق در این مسأله رضایت بدهد، گفت حداقل من تصور میکنم که هر کدام از این برنامهها، کار نرمافزاری و مطالعه و سایر بحثهایش به اندازه یک نیم کتاب زحمت میخواهد و حداقل یک مقاله مفصل است. چون با توجه به اینکه هر کدام از آنها سفر جداگانه استانی دارد، برای هر برنامهای 300/000 تومان پیشنهاد داده بود. جالب این که از آخرین پیشنهادی که تهیهکننده داده بود گفت این رقم خیلی وحشتناک است. چه و چه و چه و... این برای قرآن است، برای اسلام است و امامزادهها هستند. این امامزادهها از فقر و تنهایی و غربت دارند از بین میروند و اگر این برنامهها ساخته نشود این میشود و آن... این فرد آنقدر برای امامزادهها اشک ریخت و در غربت آنها تأسف خورد که این دوست محقق ما احساس کر مرتکب جنایت شده است در حالی که همچنین کاری نکرده بود. ایشان رضایت داد و دیدیم که در آخر به تهیهکننده گفت که به من اینقدر پول بدهید که من این سفر را بروم و برگردم که از جیبم خرج نکنم. هزینه سفر را هم مثلاً 100/000 تومان گفت که محقق برود یزد و اردبیل و چند روز بماند و مطالعه کند. آن محقق تعریف میکرد که تهیهکننده به دستیارش به آرامی میگفت به ایشان بگویید که ما میتوانیم نهایتاً 52/000 تومان بدهیم که ایشان تحقیقاتشان را انجام بدهند و جالب اینکه برای این بزرگوار با وجود اینکه شخصیت فاضلی بود و انسانیتی برای خودش داشت، امتحان گذاشتند که یک برنامهای بنویسد تا ببينيم که توان آن را دارید که آن را انجام بدهید. با وجود همه قول و قرارها و تعهداتی که ایشان هم داده بود، گفتند بله میتوانید ولی برای هر برنامهای میتوانیم 52/000 تومان به شما بدهیم و جالب این که این بزرگوار نپذیرفت. آقایان رفتند مسئولان بنیاد شهید را متقاعد کردند که این کاری که اتفاق بیفتد، حتماً فلان و فلان است و آنها هم مجبور شدند یک سری از محققان خودشان را الزام بکنند که به عنوان یک کاری که صدا و سیما میخواهد انجام بدهد، شما این کار را انجام بدهید صرفنظر از هر گونه حقالزحمه و پاداش. من مطمئنم تهیهکننده كه از منافع خودش چشم نمیپوشد و به طور جدی هم میدانم که سطح پژوهش و تحقیقی که آنجا اتفاق افتاد در چه سطحی بود. یعنی در نهایت به یک سری دانشآموزان دوره دبیرستانیها منتهی شده که آنها بروند آن تحقیق را انجام بدهند. در حالی در این طرف یک استاد دانشگاه بسیار متبحر در تاریخ اسلام قرار بود این کار را انجام بدهد. خوب چه کاری بدتر از این میتوان کرد که برنامه دینی و هر برنامهای ارتباط مستقیم پیدا بکند با جیب تهیهکننده و میزان انباشت سرمایه ایشان و صدا و سیما از بابت مرکانتالیستی در بین دوستان و همکاران خودش که افراد مشخصی هم هستند، ضربه اساسی میبیند. لذا صدا و سیما باید برای این مسأله راهکار جدی، منطقی و علمی و در عین حال قانونی پیشبینی کند که جامعه از یافتههای علمی محروم نشود و دانش جامعه گرفتار این برداشتهای سطحی و ظاهری از دین و دیگر مسائل نشود. متأسفانه این خسارت به صورت جدی دارد اتفاق میافتد. اینکه عزیزان خودشان علاوه بر اینکه، وظیفه معنوی خودشان میدانند، به اصطلاح تلاش بکنند که برای وضعیت بهتر مطالعه بکنند.
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
• تلویزیون پدیدهای است كه هر آنچه که از آن بخش میشود، تصور میشود و قاعدتاً اینگونه است که نظر رسمی جمهوری اسلامی است.
چون این فرآیند بسیار سخت است نتیجه طبیعی این است که معمولاً اصحاب تهیه برنامههای سعی میکنند تا سراغ کارهای سطحیتر بروند و این واقعیتی است که در فرآیند تهیه برنامههای دینی اتفاق می-افتد. مثلاً اینکه ما ا ز چهرههایی استفاده بکنیم که این چهره¬ها در دسترسترند. سابقاً حضور در برابر دوربین را داشتند و راحت تر میتوانند نقش خود را ایفا بکنند و حرفهای خود را بزنند. یا مثلاً سراغ افراد یا موضوعاتی یا حوادثی برویم که اینها برای ما در دسترسترند و هزینههای ما را کاهش میدهند. خوب، این مسایل تا حدودی سبب میشود که آنها فرصت نکنند خیلی عمیق به آن مسایل و موضوعات بپردازند. به اضافه اینکه منافع مادی هم برای تهیهکننده داشته باشد، متأسفانه این ماجرا هم سبب میشود که به طور جدی سطح پژوهش و هم سطح برنامهها پایین بیاید مگر اینکه خود کارگردان یا تهیهکننده ایمان درستی داشته باشد و بینی و بینالله، از این منظر و از این دستگاه برای تبلیغ آن مفهوم استفاده بکند و روزیاش را از خدای دیگر بخواهد و از اینجا و این برنامه نگیرد. روزی حداکثریاش را در جای دیگر از خدا بخواهد.
شما میبینید که چون تهیهکننده میخواهد کار برایش ارزان تمام شود، نتیجه ارزانتر شدن کار این است که شما به هیچ وجه عمیق نمیشوید، کار سطحی میماند و این یکی از مشکلات اساسی است. پروژههاي كه ملی و موضوعاتي كه حیثیتی شدند، صدا و سیما از همه ابزار استفاده کرد تا آن کارها را به ثمر برساند. نتیجه این شد که در آن کارها اتفاقات بزرگ بیفتد و البته منافع گستردهای هم برای خود صدا و سیما هم داشت حتی منفعت مالی، و در کشورهای دیگر هم خریداری و پخش شد.
اتفاق دیگری هم این وسط میافتد این است که روحیه مرکانتالیستی که ممکن است در بعضی از دوستان تهیهکننده اتفاق بیفتد و اصالت منفعتی که در اینجا با رفتار یک تهیهکننده روی میدهد، بخشی از نیروهایی که در جامعه اینها خواه و ناخواه حامل و یا ناقل مفاهیم معنوی هستند، سبب می¬شود که این ارتباط هم به هم بريزد. یعنی بدون تعارف باید گفت دوستانی که نگاه تجارتخانه در این عرصه دارند سبب شدند که برخورد آنها بین فرهیختگان این طوری ترجمه و دریافت شد که برخورد صدا و سیما با آنها، برخوردی ابزاری است و این برخورد ابزاری، انعکاسش در سطح جامعه فرهیختگان و فرزانگان به این صورت ترجمه و دریافت شد که به طور طبیعی اینها، برای منافع و مصالح خودشان حاضرند از آنها (اساتید) استفاده بکنند. خود این مسأله باعث شده است که جامعه از دریافتها و مطالعات جدید بخش زیادی از فرهیختگان جامعه محروم بمانند. یعنی بسیاری از شخصیتهای علمی در شأن خود ندانند که بیایند در صدا و سیما صحبت بکنند. نه اینکه مخالف باشند، نه، متأسفانه نوع برخوردها باعث شده است که حساسیتهایی نسبت به صدا و سیما در فرزانگان و فرهیختگان ایجاد کرده است و این چیزی است که واقعاً صدا و سیما باید به طور جدی به اصلاح آن بپردازد.
راهكارش هم این است که صدا و سیما، کسانی را در برنامهسازی به خدمت بگیرد که در درجه اول، نه نگاه منفعتی، بلکه ادب اخلاقی در این حوزه اعمال بکنند. این مسأله بسیار ضرورت دارد که تهیه کننده در راه تهیه برنامه در برخورد با فرزانگان جامعه احترام ایجاد بکند که مگر چطور در گذشته روحانیونی که در جامعه ما حضور داشتند و در گذشته مشقت بسیاری می¬کشیدند فعال بودند، محرومیت هم از سوی حکومت داشت، مظلومیتهای مختلف در جامعه داشت، اما یک چیز واقعی داشت و آن امر واقعی این بود که از سوی مردم مورد احترام بود. و این فرصت برای او ایجاد میکرد که بتواند حقایق را بگوید و به دیگران منتقل بکند. گاهی خود این احترام رضایت ایجاد میکرد. چون که کرامت آنها حفظ میشد. یعنی گاهی اوقات آدمها حاضرند گرسنه باشند اما محترم باشند و این حقیقتی است. به این خاطر معتقدم که صدا و سیما باید در این حوزه، یک کار اساسی بکند و متوجه باشد که ارتباط معنوی و فکری با فرزانگان دینی و فکری و سایر حوزه¬های علمی جامعه را حفظ کند، تقویت کند تا در ارتباط آنها با شبکه عمومی کشور دچار خدشه بشود و این مسأله را رسانه ملی باید به طور جدی حل کند و با درایت و دقت به این مسأله توجه بکند.
نکته دیگری که متأسفانه در سیما یک امر پذیرفته شده است، این است که تصور میشود که اگر پژوهشگری یا محققی یا فرزانهای با برنامهای از برنامههای صدا و سیما هماهنگ میشود و همکاری میکند، این بیشتر به نفع اوست تا به نفع سیما. بنابراین او موظف است از این فرصت و از این پلکان خودش استفاده بکند و نه تنها موظف است بلکه در چنین شرایطی ممکن است شهوت شهرت او به اصطلاح گل بکند و از این فرصت استفاده میکند و فرصتهای پیرامونی برای او ساخته میشود. در این زمینه¬ها در جاهای مختلف شاهد بودیم که تهیهکنندگان و کارگردانان مختلف به نوعی منتقل میکردند تا ما وقتی با شما مصاحبه میکنیم، شما بزرگ، معروف و چهره میشوید و در جاهای دیگر برای شما مواهبی حاصل میشود. ولی واقعیت قصه اصلاً این نیست. کسی که وارد حوزه پژوهش و مطالعات دینی شد، از روز اول که بنا نبود با صدا و سیما مصاحبه بکند! که طرف مسیر زندگی را در این سمت آورد. و کسی هم منتظر این اتفاق نیست و احیاناً برای کسی رغبت ایجاد بشود، دلیل بر این نمیشود که شما از این طرف، احساس كنيد که پژوهش خیلی ارزش و قیمت ندارد. شما الآن در صدا و سیما میبینید که اگر قرار باشد در برنامهای یک استاد فرزانهای شرکت بکند تا یک بازیگر مو بور، چشم قشنگ و یا خانم دانشمندی حضور یابد یا خانم بازیگر که ممکن است تحصیلات جدی هم نداشته باشد، طرفهای دوم با استقبال بیشتری از سوی مسئولان برنامهها و مخاطبان قرار میگیرند! شما ببینید که در این برنامهها چه شأنی از طرف دوم ساخته میشود و چه کملطفیهایی که بر طرف اول صورت میگیرد. متأسفانه این موارد سبب میشود که ما در برنامه¬ها دسترسی به انسانهای بزرگ و فرهیخته در این حوزه نداشته باشیم.
متأسفانه روال اکثر برنامهها این است که آقای تهیهکننده وقتی که به دانشمندی میرسد، خودش مستقیم با او طرف نمیشود و با او همصحبت نمیشود، ممکن است منشی دست چندم خودش را برای ارتباط به کار بگیرد ولی همین آقا وقتی قرار باشد که از یک بانو یا آقای هنرپیشهای برای برنامه استفاده بکند، چقدر عزت و احترام به آن بازیگر میگذارد. نکته دیگری که ما میتوانیم از آن به عنوان خسارت تلقی کنیم این است که صداوسیما باید توجه بکند که اسیر شهرت افراد نشود.
متأسفانه شهرت و همچنین بعضی تمایلات خاص در جریانات حاکم بر جامعه، بر این مسائل دامن میزنند آن را گستردهتر میکنند. ما در در سالهای اخیر، گرفتار این خسارت بزرگ شدیم به عنوان خسارت مداحی. مدح ائمه(ع) بسیار امر بافضیلتی است. شما ببینید یکی از بزرگترین شخصیتهای دینی ما، کمیت بن زید اسدی که بیش از 20 سال حکم اعدام را به خاطر شعرهای متعدد در مدح ائمه(ع) را بر دوش کشید و اشعار او نه فقط شعر است، بلکه کلام و مباحث توحید و مباحث عمیق دینی است. حتی بخش زیادی از آن تفسیر قرآن است. این شخصیت بزرگ در زمان امام سجاد (ع) 20 سال تمام، بار اعدام به دوش کشید و دستگاه اموی در تعقیبش بود که بالاخره هم به فیض شهادت رسید. همچنانکه ناچار بود شعر بگوید، بجنگد، فرار کند، مخفی بشود، سخنرانی بکند و کارهای مختلفی انجام بدهد. فرزانگان بسیار زیادی در طول تاریخ فریاد تشیع «سر» دادند ولی «سر» ندادند. مدح گفتند و در عین حال مدحشان را ارزان نفروختند. شما میبینید که شاعر بزرگی که در مدح امام رضا (ع) شعر میگوید، آنچه که او از امام(ع) به عنوان صله میخواهد، پیراهن امام (ع) است که میبیینم که امام (علیهالسلام) پیراهن خودش را به ایشان میدهد و زمانی که این فرد از خراسان به قم میرسد اهالی قم این پیراهن را از تنش در میآورند و جهت تبرک تکهتکه میکنند. من این را هم نمیگویم که ما به اصحاب مدح صله ندهیم. این امر امری است که منطبق بر سنت است. اما باید توجه بکنیم که در بزرگ کردن مداح و تعظیم به مداح، نباید آنقدر راه افراط را بپیماییم که فردی که شأن او فقط ذکر است، نه اینکه او خودش خلق مدح بکند، شعر و ذکر از کس دیگری است، مداح آن را اجرا میکند. شما خوانندهای که آن شعر حافظ را میخواند، نمیتوانید برای او شأنی در حد حافظ قائل بشوید. او خواننده است. او شعر حافظ میخواند. در واقع آن را در گلو و صدای خودش و کاراکتری که اجرا میکند، یک کسی که نمایشنامهای را اجرا میکند، نمیتوان شأن شکسپیر را برای او قائل شد. متأسفانه صدا و سیما به این پدیده توجه نکرد. یعنی شخصیتهایی را که کارشان مدح بوده و حوزه تحقیقاتیشان در حد مباحث شعری و شنیدههای در منابر وعظها باشد، متأسفانه صدا و سیما، بسیاری از اینها را به شخصیتهای بزرگ معنوی تبدیل کرده است که حالا باید تنه به مراجع تقلید، اساتید برجسته اخلاق و عرفان بزنند. این مسأله ناشی از وقوع جریانات سطحی و یا انحرافی است.
صدا و سیما باید خیلی دقت کند که حد و اندازه را در این خصوص نگه بدارد. حالا من این نکته را عرض بکنم که این اشکال ناشی از کجاست؟ چرا ارگان رسمی جمهوری اسلامی، هراز گاهی دچار اعوجاجات این چنینی بشود و در واقع نتیجه چنین قصهای باعث بشود که خسارتهای معنوی و فرهنگی و فقهی بر کشور وارد بشود. يكي از علتهاي اصلي آن نداشتن برنامه و استراتژي جدي و كاربردي است. نگاه دراز مدت به بسياري از گروهها و برنامههايش ندارد. به دنبال كارهاي دم دستي و زود بازده و مقطعي است. مسئولان و مديران شايسته را كمتر به كار ميگيرد. در انتخابها و انتصابها اصل شايسته سالاري را كمتر رعايت مينمايد. از پيشنهادها به صورت شايسته استفاده نمي كند و از انتقادهاي سازنده و منصفانه به سادگي ميگذرد يا آن را بر نمي تابد. مشاوران منتقد را به كار نمي گيرد. مشاوران و كساني را در دور و برشان به كار ميگيرند كه اهل صلاحيت، اهل نظر و ايده پرداز ونظريه پرداز نيستند و...
๐ اگر چه شما آسیبهایی که صدا و سیما بر فرهنگ دینی وارد کرده است پرداختهاید. اما میخواستیم به صورت مشخصتر مهمترین ایرادهایی که بر برنامههای صدا و سیما از منظر دینی وارد کرده است را برای ما بیان کنید.
• اگر قرار باشد که راجع به یک ماجرا و جریانی برنامهای معنوی بسازید، ناچارید در پیرامون آن دور بزنید. من برای فیلم «امام علی (ع)» احترام بسیار عمیقی قائل هستم و معتقدم که شاهکار بزرگ تلویزیونی در ایران و منطقه است و در خارج کشور هم بسیار از آن استقبال شده است. کسانی هستند که به صورت مکرر از این فیلمها استفاده میکنند و از آن حظ معنوی میبرند. این واقعیتی است که روی داده است. منتها میخواهم عرض کنم نکته اساسی این است که در بسیاری از برنامههایی که در صدا و سیما داریم شاهد نوعی سطحینگری هستیم. این سطحینگری همانطوری که عرض کردم بخشی از آن، به این مسأله بر میگردد که تهیهکننده یا مدیر حاکم بر صدا و سیما این تصمیم را گرفته، خود او در این حوزه ورود ندارد. چون دانش او در این حوزه زیاد نیست و در مواردی بسیار کم است. نتیجه این میشود که کارها خیلی عمیق نباشند. برنامههایی که در تلویزیون شاهکار و ماندنی شد و حتی برنامههای عادی که تأثیرگذار شدند برنامههایی هستند که پشت سر آنها یک یا چند انسان دانشمند و محقق فرزانه و قابل توجه در این حوزه حضور دارد و نهایت سعی خودش را میکند که بتواند آن دریافتهای حداکثری را به نوعی به جامعه منتقل بکند و مفاهیم عمیقتر را در دسترس جامعه قرار بدهد. بنابراین ما باید این واقعیت را مورد توجه قرار بدهيم که صدا و سیما بیش از هر چیز به عقلانیت معنوی و پژوهش معنوی و دینی نیاز دارد و این مسأله هم راهی ندارد جز اینکه ما به سراغ تکتک فرزانگان فرهنگ دینیمان برویم که بحث ما در زمینه فرهنگ ديني است و در دیگر موارد هم باید به سراغ محققان، اساتید حوزههای مربوطه برویم و از آنها کمک و یاری بخواهیم و حرفهای اساسی از اینها بگیریم و براساس دریافت عمیق بیاییم فکر کنیم و برنامه بسازیم.
چند وقت پیش یکی از دوستان و همکاران ما که در چند سال گذشته با هم ارتباط داشتیم آمد و خواهش کرد که ما میخواهیم برنامهای بسازیم در خصوص امامزادهها (ع)، بین این امامزادهها و قرآن ربط ایجاد بکنیم. گفتم که ربطش را شما چطوری میخواهید پیدا بکنید. گفت ما یک طوری میخواهیم امامزاده را معرفی بکنیم، بعد در حین معرفی شما محققان، یک کاری بکنید که این معرفی به نوعی با قرآن ارتباط پیدا کند. گفتم معرفی امامزاده یک پدیده تاریخی است. مفاهیم قرآن و آیات و روایات یک مفهوم مبتنی بر وحی است و اصلاً کاراکترهای بحث دو چیز جداست. گفت نه آقای توکلی! در سیما اینجور تصویب شده است. این کار واقعاً کار بسیار سختی است. جالب اینکه با این عزیزی که به عنوان تهیهکننده آمده بود، بحث شد و ما یکی از آقایان محقق را به او معرفی کردیم که با وی این موضوع را بحث کند. این بنده خدا آمد محاسبه کرد که با این خرجی که اینها دارند برای هر امامزادهای باید یک سفر استانی و شهرستانی انجام بدهد و آنجا ببیند که بر سر در امامزاده یا گوشه یا جایی از آن امامزاده جایی یا کتیبهای به صورت قرآنی نوشته شده باشد و بخواهد آن آیه را بحث و تفسیر کند و در حین آن به معرفی آن امامزاده و تاریخش بپردازد زندگینامهاش را در آورد و امامزادههایی که در مورد بیشتر آنها مطلب جدی وجود ندارد و پژوهشهای جدی هم صورت نگرفته است. من فقط این مسأله را به زبان عدد و رقم ترجمه ميكنم تا روشنتر شود، میخواهم عرض بکنم این محققی که ما ایشان را قانع کردیم که بیاید به تحقیق در این مسأله رضایت بدهد، گفت حداقل من تصور میکنم که هر کدام از این برنامهها، کار نرمافزاری و مطالعه و سایر بحثهایش به اندازه یک نیم کتاب زحمت میخواهد و حداقل یک مقاله مفصل است. چون با توجه به اینکه هر کدام از آنها سفر جداگانه استانی دارد، برای هر برنامهای 300/000 تومان پیشنهاد داده بود. جالب این که از آخرین پیشنهادی که تهیهکننده داده بود گفت این رقم خیلی وحشتناک است. چه و چه و چه و... این برای قرآن است، برای اسلام است و امامزادهها هستند. این امامزادهها از فقر و تنهایی و غربت دارند از بین میروند و اگر این برنامهها ساخته نشود این میشود و آن... این فرد آنقدر برای امامزادهها اشک ریخت و در غربت آنها تأسف خورد که این دوست محقق ما احساس کر مرتکب جنایت شده است در حالی که همچنین کاری نکرده بود. ایشان رضایت داد و دیدیم که در آخر به تهیهکننده گفت که به من اینقدر پول بدهید که من این سفر را بروم و برگردم که از جیبم خرج نکنم. هزینه سفر را هم مثلاً 100/000 تومان گفت که محقق برود یزد و اردبیل و چند روز بماند و مطالعه کند. آن محقق تعریف میکرد که تهیهکننده به دستیارش به آرامی میگفت به ایشان بگویید که ما میتوانیم نهایتاً 52/000 تومان بدهیم که ایشان تحقیقاتشان را انجام بدهند و جالب اینکه برای این بزرگوار با وجود اینکه شخصیت فاضلی بود و انسانیتی برای خودش داشت، امتحان گذاشتند که یک برنامهای بنویسد تا ببينيم که توان آن را دارید که آن را انجام بدهید. با وجود همه قول و قرارها و تعهداتی که ایشان هم داده بود، گفتند بله میتوانید ولی برای هر برنامهای میتوانیم 52/000 تومان به شما بدهیم و جالب این که این بزرگوار نپذیرفت. آقایان رفتند مسئولان بنیاد شهید را متقاعد کردند که این کاری که اتفاق بیفتد، حتماً فلان و فلان است و آنها هم مجبور شدند یک سری از محققان خودشان را الزام بکنند که به عنوان یک کاری که صدا و سیما میخواهد انجام بدهد، شما این کار را انجام بدهید صرفنظر از هر گونه حقالزحمه و پاداش. من مطمئنم تهیهکننده كه از منافع خودش چشم نمیپوشد و به طور جدی هم میدانم که سطح پژوهش و تحقیقی که آنجا اتفاق افتاد در چه سطحی بود. یعنی در نهایت به یک سری دانشآموزان دوره دبیرستانیها منتهی شده که آنها بروند آن تحقیق را انجام بدهند. در حالی در این طرف یک استاد دانشگاه بسیار متبحر در تاریخ اسلام قرار بود این کار را انجام بدهد. خوب چه کاری بدتر از این میتوان کرد که برنامه دینی و هر برنامهای ارتباط مستقیم پیدا بکند با جیب تهیهکننده و میزان انباشت سرمایه ایشان و صدا و سیما از بابت مرکانتالیستی در بین دوستان و همکاران خودش که افراد مشخصی هم هستند، ضربه اساسی میبیند. لذا صدا و سیما باید برای این مسأله راهکار جدی، منطقی و علمی و در عین حال قانونی پیشبینی کند که جامعه از یافتههای علمی محروم نشود و دانش جامعه گرفتار این برداشتهای سطحی و ظاهری از دین و دیگر مسائل نشود. متأسفانه این خسارت به صورت جدی دارد اتفاق میافتد. اینکه عزیزان خودشان علاوه بر اینکه، وظیفه معنوی خودشان میدانند، به اصطلاح تلاش بکنند که برای وضعیت بهتر مطالعه بکنند.
منبع: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}